
از عشق و خنده تا رقابت و میمسازی؛ رئالیتیشوهای فارسی در دل کامیونیتی مهاجران
در دهه گذشته رئالیتیشوهای فارسی میان فارسیزبانان مهاجر به یکی از سرگرمیهای محبوب تبدیل شدهاند. این برنامهها با ترکیب درام، طنز، رقابت و گاهی حتی عشق، نهفقط مخاطبان بسیاری را به خود جذب کردهاند، بخشی از فرهنگ دیجیتال مهاجران ایرانی را شکل دادهاند.
چه در کافههای لسآنجلس باشی، چه در اتاق نشیمنهای آمستردام یا جلو لپتاپ در سیدنی امکان ندارد که حداقل اسم یکی از این شوها را نشنیده باشی. اما چرا این رئالیتیشوها تا این حد محبوب شدهاند؟ و چگونه توانستهاند در فضای فرهنگی مهاجران فارسیزبان جای خود را باز کنند؟

رئالیتیشوهای فارسی؛ آینهای از فرهنگ مهاجرت
رئالیتیشوهای فارسی اغلب توسط شبکهها یا گروههای مستقل خارج از ایران ساخته میشوند. این برنامهها بیشتر به سبک زندگی، دغدغهها، روابط، رقابتها و چالشهای ایرانیان مهاجر میپردازند. در دل این برنامهها مخاطب با ترکیبی از سنتهای ایرانی و سبک زندگی غربی مواجه میشود؛ جایی که مرز بین «ایرانی بودن» و «مهاجر بودن» تار میشود. این شوها به نوعی بازتابی از هویت دوپاره نسلهای جدید ایرانیان خارج از کشور هستند. برخی از برنامههای شاخص فارسیزبان تولیدشده در خارج از ایران عبارتاند از:
چندشنبه با سینا: تاکشوی طنز سیاسی و اجتماعی با فضای آزاد و شوخطبعانه، یکی از پرمخاطبترین برنامههای فارسیزبان خارج از کشور.
استیج (Stage) (منوتو): مسابقه خوانندگی محبوب با حضور داوران حرفهای.
بفرمایید شام (منوتو): رقابت آشپزی با محور مهماننوازی ایرانیان در کشورهای مختلف.
عشق ابدی: مسابقهای در سبک دیتینگ و روابط عاشقانه با شرکتکنندگان ایرانی خارج از کشور؛ تلفیقی از طنز، رقابت و تحلیل روابط.
نقش سرگرمی در شکلگیری میمهای فرهنگی
رئالیتیشوها فقط تماشا نمیشوند، آنها زندگی میکنند. لحظات خاص، دیالوگهای بامزه یا واکنشهای اغراقشده از این برنامهها بهسرعت در فضای مجازی منتشر میشوند و به میم تبدیل میشوند. این میمها نهتنها باعث خنده میشوند، زبان مشترکی برای مهاجران ایرانی در سراسر دنیا میسازند. از دابسمشهای اینستاگرامی تا ویدیوهای طنز تیکتاک، فرهنگ بصری جدیدی در حال شکلگیری است که سرچشمهاش همین رئالیتیشوهای فارسی است.
برای مثال، صحنه معروف «دوغِ لیوانی» از بفرمایید شام: در یکی از قسمتهای بفرمایید شام (فصلهای اولیه در لندن)، شرکتکنندهای با جدیت خاصی میگوید: «من فقط دوغِ لیوانی میخورم، دوغ بطری اصل نیست!» این جمله با حالت بیان خاص و ژست چهرهاش بارها در فضای مجازی بازتولید شد؛ از دابسمش گرفته تا استوریهای اینستاگرامی و ویدیوهای تیکتاک. حتی در قالب میمهایی مثل «وقتی میری مهمونی و دوغ بطری میارن» استفاده شد. این لحظه تبدیل به نماد کوچکی از تفاوت سلیقههای فرهنگی، شوخی با کلاس اجتماعی و ذائقه مهاجران ایرانی شد.
رقابت، رایگیری و مشارکت جمعی؛ تعامل فراتر از تماشا
یکی از ویژگیهای برجسته رئالیتیشوهای موفق، تعامل مخاطب با برنامه است. تماشاگر دیگر فقط بیننده نیست؛ او در روند داستان شرکت میکند. رای میدهد، نظر میدهد، حمایت میکند و حتی گاهی در سرنوشت شرکتکنندگان نقش دارد. این مشارکت احساس تعلق ایجاد میکند. مخاطب حس میکند بخشی از جامعهای است که دور یک برنامه جمع شدهاند. این حس بهویژه برای مهاجرانی که دنبال حفظ هویت جمعی هستند، بسیار مهم است.
برای مثال، برنامه استیج از شبکه منوتو؛ این برنامه رئالیتیشو خوانندگی بود که شبکه منوتو آن را تولید میکرد و در آن مخاطبان نقش بسیار فعالی داشتند. مخاطبان از طریق پیامک یا اپلیکیشن به شرکتکنندگان رای میدادند و سرنوشت مسابقه تا حد زیادی به رای مردم وابسته بود.

رئالیتیشوهای فارسی به مثابه برند شخصیسازیشده
جالب است که برخی شرکتکنندگان رئالیتیشوها پس از مدتی به چهرههای شناختهشده در فضای مجازی تبدیل میشوند. برخی وارد حوزههای دیگر میشوند؛ از فروشگاه آنلاین گرفته تا برگزاری ورکشاپهای انگیزشی یا برندسازی شخصی در اینستاگرام. این اتفاق هم باعث رشد فردی آنها میشود و هم به خود برنامه اعتبار و دامنه گستردهتری میدهد. در واقع، رابطهای دوطرفه میان شهرت و شو شکل میگیرد.
برای نمونه، نسخه فارسی American Idol که توسط تهیهکنندگان ایرانی در خارج از کشور طراحی شد و شرکتکنندگان از نقاط مختلف جهان در رقابت خوانندگی شرکت میکردند، با اینکه به شکل رسمی و کامل به پخش نرسید، اما ویدیوها و اجراهای شرکتکنندگان در یوتیوب منتشر شد و مورد استقبال قرار گرفت. ستاره ایرانی نشان داد که عطش برای حضور در مسابقات استعدادیابی هنری میان جوانان ایرانی بسیار بالاست.
همچنین در برنامه استیج از شبکه منوتو، شرکتکنندگانی مانند «امیرحسین افتخاری» با دیده شدن در این شو، موقعیت برند شخصی خود را در فضای موسیقی و شبکههای اجتماعی تقویت کردند. این برنامه نهفقط مسابقه خوانندگی، بلکه سکوی پرتابی برای تبدیل شدن به چهره عمومی بود.
چرا این برنامهها میان مهاجران گل کردهاند؟
چند دلیل اصلی برای موفقیت رئالیتیشوهای فارسی میان کامیونیتی مهاجران وجود دارد که عبارتاند از:
زبان مادری با چاشنی تجربه مهاجرت _
مهاجران دنبال محتوایی هستند که هم به زبان مادریشان باشد و هم دغدغههای زیست روزمرهشان را منعکس کند. این برنامهها دقیقا همین ترکیب را ارائه میدهند.
کمبود محتوای رسمی جذاب _
شبکههای رسمی فارسیزبان در خارج از کشور هنوز نتوانستهاند نیازهای نسل جدید مهاجران را بهخوبی پاسخ دهند. همین خلأ باعث شده است تولیدات مستقل و آنلاین با خلاقیت بیشتر میداندار شوند.
الگوبرداری موفق از نمونههای غربی _
بسیاری از رئالیتیشوهای فارسی با الهام از نسخههای انگلیسی یا غربی طراحی شدهاند. این امر باعث میشود فرمت برنامه برای مخاطب مهاجر آشنا باشد و راحتتر با آن ارتباط بگیرد.

عشق، درام و جنجال؛ نگاهی به رئالیتیشوهای جدیدتر مثل عشق ابدی
در سالهای اخیر، موج جدیدی از رئالیتیشوهای فارسی شکل گرفته که تمرکز بیشتری بر موضوعات احساسی و روابط عاشقانه دارند.
این برنامهها با الهام از فرمتهای بینالمللی تلاش میکنند نسخهای فارسیسازیشده از «رئالیتیشو عشقی» ارائه دهند.
یکی از شاخصترین نمونهها در این دسته، برنامه عشق ابدی است.
عشق ابدی رئالیتیشویی احساسی است که در آن چند دختر و پسر جوان طی چند هفته در یک ویلای لوکس با یکدیگر معاشرت میکنند، چالشهای احساسی را پشت سر میگذارند و سعی میکنند نیمه گمشده خود را پیدا کنند. حضور دوربینها در تمام لحظات، از گفتوگوهای خصوصی گرفته تا درگیریهای احساسی و اشکها و لبخندها، این برنامه را به یکی از پرحاشیهترین تولیدات اخیر تبدیل کرده است. آنچه عشق ابدی را متفاوت میکند، ترکیب فضای صمیمی و بیپرده با استانداردهای بصری حرفهای و تدوین سینمایی است. تیم تولید این برنامه از نورپردازی گرفته تا موسیقی و طراحی صحنه سعی کرده سطحی بالاتر از تولیدات معمول یوتیوبی ارائه دهد.
مخاطبان درباره این برنامه نظرات متفاوتی دارند. برخی آن را سطحی یا بیش از حد دراماتیک میدانند، در حالی که برخی دیگر از صراحت، تنوع شخصیتها و لحظات احساسی آن استقبال کردهاند. فارغ از دیدگاهها، یک چیز مسلم است: عشق ابدی توانسته گفتوگوهایی جدید درباره روابط، اعتماد، انتخاب و هویت عاشقانه ایرانیان مهاجر راه بیندازد. نکته مهم این است که این برنامهها به طور فزایندهای مرز میان سرگرمی و تجربه اجتماعی را محو میکنند. مخاطب فقط تماشاگر نیست؛ او خودش را در موقعیتها، سوالات و تصمیمگیریها میبیند.
بهنظر میرسد با موفقیت عشق ابدی، در آینده شاهد ظهور برنامههای مشابه بیشتری با محوریت عشق و روابط خواهیم بود. برنامههایی که شاید همزمان باعث خنده، اشک، همدلی و حتی نقدهای جدی درباره کلیشههای روابط شوند.

سلبریتیها؛ از سینما و موسیقی تا واقعیت دراماتیک
یکی از عوامل کلیدی در محبوبیت رئالیتیشوهای فارسی میان مهاجران، نقش پررنگ سلبریتیهاست؛ چه به عنوان بازیگر اصلی، چه سوژه بحث و چه به عنوان چهرههایی که مسیر مشابهی با مخاطبان این برنامهها یعنی «مهاجرت» را طی کردهاند.
حضور یا مهاجرت سلبریتیها باعث میشود برنامههای فارسیزبان خارج از کشور، هم بیشتر دیده شوند و هم بیشتر حس «واقعی بودن» را منتقل کنند. چون اینبار چهرههایی که سالها از طریق تلویزیون رسمی دیده بودیم، حالا بدون سانسور و بیواسطه در رسانههای مستقل، شبکههای اجتماعی یا حتی برنامههای رئالیتی ظاهر میشوند.
چهرههایی که مهاجرت کردند و روایتها را تغییر دادند
در سالهای گذشته، هنرمندان، بازیگران، مجریان و چهرههای فضای مجازی متعددی ایران را ترک کردند و هر کدام به نوعی وارد عرصه روایت واقعیت زندگی در خارج از ایران شدند. از جمله شناختهشدهترین چهرههایی که در این مسیر قرار گرفتند میتوان به افراد زیر اشاره کرد:
مهناز افشار بازیگر شناختهشده سینما که پس از مهاجرت در چند برنامه گفتوگومحور و اجتماعی حضور یافت و خود را به عنوان چهره فعال در رسانههای مستقل تثبیت کرد.
گلشیفته فراهانی از اولین چهرههایی که با مهاجرتش به سینمای جهانی پیوست و روایت تازهای از زن ایرانی در جهان ارائه داد.
احسان کرمی، مجری و بازیگر پیشین صداوسیما که پس از مهاجرت فعالیتهای خود را در قالب اجراهای زنده، پادکست و حضور در برنامههای دیگر آغاز کرد. او هماکنون در حال ساخت فرمتهایی شبیه به رئالیتی/تاکشوی مستقل است که بیشتر در یوتیوب و اینستاگرام منتشر میشود و با واکنشهای زیادی از سوی کاربران مواجه میشود.
سینا ولیالله، مجری و تهیهکننده تلویزیونی که به واسطه برنامه چندشنبه با سینا در شبکه MBC Persia شناخته میشود. این برنامه گفتوگومحور شبانه، با محتوای طنز و سیاسی، توانسته مخاطبان بسیاری را جذب کند و از نظر فرم، ادیت و شوخیهای اجتماعی بسیار به رئالیتی/تاکشوهای غربی نزدیک است. مهمانان برنامه نیز اغلب از چهرههای مهاجر یا سلبریتیهای پرحاشیه هستند.
ریحانه پارسا و صدف طاهریان دو بازیگریاند که پس از مهاجرت، روایتهایی جنجالی و بحثبرانگیز از تجربه زیسته خود ارائه دادند و تبدیل به چهرههای پُرحاشیه در فضای مجازی شدند.
لادن طباطبایی، نگار استخر، برزو ارجمند و لیلی رشیدی بازیگرانی هستند که پس از مهاجرت با انتشار تجربههای شخصی در اینستاگرام و مصاحبهها تصویر متفاوتی از خود و زندگی هنریشان در خارج از ایران به نمایش گذاشتند و در بازیگری و کارگردانی تئاتر و آموزش این رشته فعالیت دارند.
پرستو صالحی بازیگری است که در جدیدترین فعالیتش در خارج از ایران مجری رئالیتیشو عشق ابدی است و نظرات متفاوتی درباره اجرایش وجود دارد.
مزدک میرزایی و فرشید منافی دو چهره رسانهای مشهورند که پس از ترک ایران، در شبکههای برونمرزی به فعالیت پرداختند و با رویکردی متفاوت به حوزه ورزش و سیاست بازگشتند.
ژیلا امیرشاهی مجری سابق تلویزیون ایران است که پس از مهاجرت در برنامههای گفتوگومحور در یوتیوب و اینستاگرام ظاهر شد و روایت خود از تلویزیون رسمی و مهاجرت را بازگو کرد.
سلبریتیها و رئالیتیشوها؛ ترکیب برنده
حضور یا حتی نام بردن از چهرههای مشهور در برنامههای رئالیتیشو یا گفتوگومحور، باعث بالا رفتن بازدید و واکنشپذیری مخاطب میشود. این افراد برای بسیاری از بینندگان آشنا هستند و حالا در فضایی ظاهر میشوند که خیلی صریحتر، انسانیتر و «واقعیتر» از قبل بهنظر میرسند. وقتی مخاطب این چهرهها را در فضای بدون سانسور، همراه با طنز، احساسات یا حتی اشتباههایشان میبیند، حس نزدیکی بیشتری ایجاد میشود. این همان چیزی است که فرمت رئالیتی با خود میآورد: ارتباط مستقیم، تجربه زیسته و مشارکت احساسی. رئالیتیشوها نهتنها ابزاری برای سرگرمیاند، به بستری برای بازنمایی سلبریتیها در دنیای واقعی تبدیل شدهاند؛ دنیایی که برای بسیاری از مخاطبان آینهای از خودشان است.

بدون فیلتر و در لحظه؛ قدرت شبکههای اجتماعی در گسترش رئالیتیشوهای فارسی
اگر بخواهیم به ریشه موفقیت بسیاری از رئالیتیشوهای فارسی در مهاجرت اشاره کنیم، باید بدون تعارف گفت اینستاگرام، یوتیوب و تیکتاک بازی را عوض کردند. برخلاف تلویزیون رسمی یا شبکههای سنتی که چارچوبهای سختگیرانهای دارند، شبکههای اجتماعی به تولیدکنندگان محتوای فارسی آزادی کامل میدهند تا آنچه را میخواهند، به همان شکلی که میخواهند منتشر کنند؛ بیسانسور، بیواسطه و گاهی حتی بیرحم.
وایرال شدن لحظهای
در فضای یوتیوب و اینستاگرام، یک کلیپ ۳۰ ثانیهای از واکنش احساسی یک شرکتکننده یا یک جمله خندهدار، میتواند میلیونها بازدید بگیرد و هزاران بار بازنشر شود. این قدرت انتشار سریع باعث میشود حتی کسانی که برنامه کامل را نمیبینند، همچنان درگیر روایت آن شوند و وارد بحثها، شوخیها و تحلیلهای آنلاین آن شوند.
چت، کامنت، رایگیری و درگیری واقعی
ویژگی منحصربهفرد پلتفرمهایی مانند یوتیوب یا اینستاگرام مشارکت زنده مخاطب است. مخاطب میتواند کامنت بگذارد، رای بدهد، لایو بگذارد و حتی محتوای مشتقشده تولید کند. به همین دلیل است که رئالیتیشوهای موفق اغلب با جامعهای از مخاطبان فعال همراه میشوند که خودشان بخشی از داستان هستند.
چهرهسازی جدید
بسیاری از چهرههایی که امروز در برنامههایی مثل عشق ابدی یا سایر برنامهها میبینیم، اساسا از دل شبکههای اجتماعی آمدهاند. این پلتفرمها تبدیل به آزمایشگاههای شخصیتسازی شدهاند؛ جایی که هر فرد میتواند دیده شود، دنبالکننده بگیرد و حتی راهش را به رئالیتیشو بعدی باز کند.
مرزهای محوشده
در نهایت، شبکههای اجتماعی مرز میان «سلبریتی»، «اینفلوئنسر» و «مخاطب عادی» را از بین بردهاند. امروز ممکن است یک فرد ناشناس با یک ویدیو در تیکتاک یا یک حضور در یوتیوب به اندازه یک ستاره سینما شناخته شود. این دموکراسی رسانهای، همان چیزی است که رئالیتیشوهای فارسی در مهاجرت روی آن سوار شدهاند و با آن رشد میکنند.
آینده رئالیتیشوهای فارسی چه خواهد بود؟
روند محبوبیت این برنامهها همچنان صعودی است. بهویژه با رشد پلتفرمهایی مانند یوتیوب، نماوا، فیلیمو و شبکههای اجتماعی، تولید و انتشار محتوا دیگر نیازی به تلویزیون رسمی ندارد. همچنین پیشبینی میشود در سالهای آینده، محتوای تخصصیتری نیز وارد این فضا شود؛ از برنامههای مربوط به زنان و خانواده تا مسائل نسل دوم مهاجران. برخی تیمهای تولید حتی در حال مذاکره با اسپانسرهای بزرگ هستند تا بودجههای بیشتری برای پروژههای باکیفیت جذب کنند.

رئالیتیشو، فراتر از سرگرمی
رئالیتیشوهای فارسی میان مهاجران فقط یک سرگرمی ساده نیستند؛ آنها فضای تنفس فرهنگیاند؛ جایی برای خندیدن، بحث کردن، دیدن خود و دیگری و ساختن هویتی که شاید در هیچ جای دیگر دیده نشود. اگرچه این برنامهها گاهی نقدهایی هم دریافت میکنند _ از جمله نمایش اغراقآمیز، حاشیهسازی یا نمایش کلیشهها _ اما نمیتوان تاثیرشان را نادیده گرفت. در دنیایی که مهاجرت میتواند با احساس تنهایی و گمگشتگی همراه باشد، این برنامهها پنجرهای هستند به سوی یک زیست جمعی؛ با همه فراز و فرودهایش.
Responses